سروی که ناصر خسرو را شیفته خود کرد(هرزویل)

 

درخت سرو زیبا، دیدنی و پرابهت هرزویل در 5 کیلومتری شرق منجیل و در روستایی به همین نام (هرزویل) سر بر آسمان ساییده است و دارای قدمت طولانی چند هزار ساله است که از ظاهر، قامت و صلابت آن هویداست. 
ناصر خسرو شاعر و سفر نامه نویس معروف در سفرنامه اش معروف خوداز روستای هرزویل و سرو کهنسال آن توصیفات زیبایی دارد. همه شواهد مکتوب و شفاهی نشان از این میدهد که درخت سرو هرزویل همدم وهمساز بادهای سخت باد منجیل و شاهد همه حوادث تلخ و شیرین آن بوده است . هر بیننده ای مسحور وافسون این یادمان تاریخ ملی و باستانی کشور و یادگار دوران کهن شده و آن را نمادمقاومت در برابرحوادث و رویدادهای بزرگ و قد برافراشته از دل رویدادهای مهم میداند؛ این درخت از اماکن محیط زیست است که همه ساله گردشگران زیادی را به حضور می پذیرد
 

 

سد منجیل را باید دید

سفیدرود دومین رود بلند ایران است. سفیدرود را در باستان رود آمارد می‌نامیدند.
در کتب قدیم سپید رود را با نام های گوناگون از جمله: سپیدرود، اسفیدرود، اسبیذروذ، سپیذروذ و سفیدرود خوانده‌اند.
رودخانه سفيد رود با طول 765 كيلومتر طولاني‌ترين و پر آب‌ترين رود استان گيلان است.
سر چشمه اصلي آن كوه چهل چشمه كردستان است كه بعدا” شعبه‌اي به نام گروس از كوه‌هاي پنجه‌علي و در شمال غربي همدان و شاخه‌هاي ديگري در ناحيه بيجار (گروس) به آن متصل شده و به سمت شمال جريان مي‌يابد. در ميانه رودهاي ديگري به نام قرانقوش‌چاي و ميانه‌چاي و هشترودچاي و آب‌هاي كوه سهند و همچنين بزقوش به آن مي پيوندند و بعد به سمت جنوب شرقي تغيير جهت مي‌دهند.
سپس زنجان رود كه از چمن سلطانيه سرچشمه مي گيرد و شعبات كوچك ديگر جاري شده از كوه هاي طارم به آن پيوسته و سر انجام به تنگه منجيل مي‌رسد. تا اين نقطه رودخانه مذكور با نام قزل‌اوزن (يا ” خوزوكويا” و يا رود سرخ)‌ ناميده مي شود. در اين محل شاخه ديگري به نام شاهرود كه از كوه هاي طالقان سرچشمه مي گيرد و طول تقريبي آن تا منجيل حدود 180 كيلومتر است به آن مي‌پيوندد اين شاخه تقريبا” يك چهارم آب رودخانه سفيدرود را تأمين مي كند.
از محل تلاقي رودخانه شاهرود و قزل‌اوزن به بعد رودخانه سفيد رود ناميده مي شود. در منطقه منجيل سد بزرگ سفيدرود بر روي اين رودخانه ساخته شده كه درياچه‌اي با وسعت 56 كيلومتر مربع در پشت آن پديد آمده، در ادامه مسير اين رودخانه با پيوستن آبراهه‌هايي كه اصلي ترين آنها عبارتند از آبرود، سياه رودبار، تويسن و آبراهه شلي به سفيدرود و پس از گذر از مزارع حاشيه رودخانه به طرف شمال‌شرقي و منطقه تجن جاري مي شود. در انتها شعبه اصلي اين رود از طريق صدها كانال و آبراه زراعي در منطقه حسن كياده به درياي خزر مي‌ريزد.
آب و هوا در منطقه ي رودبار مديترانه‌اي مي باشد يعني زمستان هاي معتدل و اندكي مرطوب و تابستان هاي گرم و خشك . اين رود درناحيه ي منجيل در مسير بادهاي دائمي دره سفيد قرار گرفته كه به بادهاي منجيل معروف است.
 

وضعيت رودخانه از نظر قايقراني:

 
با قايقراني د اين رودخانه علاوه بر تجربه هيجان گذر از امواج متلاطم، مي توان مناظري زيبا و بي‌نظير مختص به شمال كشور را تماشا كرد.
قسمت های خروشان (Rapid ها) رودخانه تقریبا” 500 متر بعد از سد سفیدرود شروع می‌شوند، كه‌ قایقرانان محلی روی هريك نامی خاص گذاشته‌اند. درجه قسمت‌های خروشان این رودخانه بین 2 تا 3 می‌باشد.
 

جاذبه ها:

 
این منطقه داراي جاذبه هاي فراوان طبيعي، تاريخي و فرهنگي است. چشم اندازهاي طبيعي شامل رودخانه سفيدرود، درياچه سد سفيدرود، درياچه سد تاريک، ييلاقات و جنگل هاي عمارلو، کوه درفک، دشت ها و برنج کاري ها، حيات وحش، گل ها و گياهان وحشي شامل درخت هرزويل، گل سوسن چلچراغ، پوشش گياهي، چشمه هاي آب معدني داماش، سنگ رود و کلشتر، چشمه آبگرم ماست خور و … است.
جاذبه هاي تاريخي و باستاني شامل تپه هاي باستاني مارليک، تپه گرد کول، تپه کلشي، پل خشتي لوشان و …. جاذبه هاي فرهنگي شامل فرهنگ مردم منطقه، آداب و رسوم، صنايع دستي، لباس محلي، گويش، زندگي کوچ نشيني مردم قسمتي از منطقه عمارلو و ساير جاذبه ها شامل دهکده ييلاقي بره سر، دهکده سالانسر در کنار و … مي باشد. در امتداد رودخانه سفيدرود باغ‌هاي انبوه زيتون قرار دارد كه با قایقرانی بر روی اين رودخانه در حالیکه وزش باد خنک و مطبوع گرمای تابستان را با خود می‌برد مي‌توان به تماشای دورنمای درختان هميشه سبز زیتون در ارتفاعات‌، صخره‌های بلند در کنار دشت‌های حاصلخیز و شاليزار هاي برنج نشست.
 

تنوع آبزيان :

 
بر اساس بررسي‌هاي انجام شده در طرح جامع شيلاتي طي سال‌هاي 1373 و 1374 در ناحيه دهانه رودخانه سفيدرود تا سد سفيدرود و سر شاخه هاي قزل‌اوزن و شاهرود، 45 گونه و زيرگونه ماهي متعلق به 36 جنس و 17 خانواده شناسايي شده كه در بين ماهي هاي مهاجر عمده‌ترین آنها عبارتند از: اوزون برون، تاس ماهی، ماهی سفید، کپور معمولی، سس ماهی، لای ماهی، اسبله، سفید کولی، شاه کولی، سیاه کولی و البته ماهي هاي خانواده كپور بيشترين فراواني را به خود اختصاص داده‌اند.
رودخانه سفيدرود از لحاظ مهاجرت و زاد و ولد آبزيان بخصوص گونه هاي ماهيان خاوياري و گونه هاي ماهيان استخواني از رودخانه هاي منحصربه فرد در حوزه جنوبي درياي خزر مي باشد.
 

مشكلات زيست محيطي:

 
تخليه پساب هاي كارخانه هاي صنعتي، فاضلاب هاي خانگي، زباله هاي شهري و روستايي، سموم شيميايي كشاورزي، نيترات ها و فسفات‌ها، انواع حشره‌كش‌ها و زباله‌هاي كشتارگاه‌ها باعث شده تا اكوسيستم طبيعي سفيدرود كه يكي از مهمترين حوزه هاي آبخيز ايران به شمار مي رود دچار تغييرات زيادي شده كه علاوه بر خطر نابودي كامل رودخانه و گونه‌هاي متنوع آبزيان موجود در آن، اقتصاد و معيشت هزاران انسان را كه در حاشيه رودخانه زندگي مي كنند را نيز به خطر بياندازد.
انتقال اين آلودگي‌ها به درياي خزر سبب بروز پديده‌هاي زيست محيطي مانند كشند قرمز و توده هاي وسيع فيتو پلانكتوني شده است.
متاسفانه بي توجهي به اين اكوسيستم بي نظير باعث نابودي بخش عظيمي از سفيدرود شده به طوري كه هم اكنون سفيدرود از يك اكوسيستم فعال به اكوسيستم غير فعال تبديل شده است.
 

ويژگي‌هاي فرهنگي:

 
گوناگوني و تنوع فرهنگي و همچنين تنوع قومي و گويشي در سرزمين گيلان با وجودي كه از نظر جغرافيايي يكي از استانهاي كوچك ايران به شمار مي‌رود بيش از هر جاي ديگر ايران ديده مي‌شود.
گيلك‌ها، گالش‌ها، تات‌ها، تالش‌ها، كردها و ترك‌ها اجتماع گيلان را تشكيل مي‌دهند .
هر يك از اين اقوام موسيقي فولكلور بسيار غني، آيين‌ها و باورها و گويش مختص به خود دارند كه آشنايي با آنها از لطف خاصي برخوردار است.
 

راه هاي دسترسي:

 
این رودخانه به موازات جاده قزوین-رشت پس از سد سفیدرود تا روستای گنجه در نزدیکی شهرستان رستم آباد جریان دارد. در ضمن دسترسی محلی منجیل-رودبار نیز موازی رودخانه است.
 

امكانات اقامتي:

 
در شهرهاي منجيل و رودبار امكان اقامت در مهمانخانه و محل هاي پيش‌بيني شده كمپينگ با دسترسي به سرويس بهداشتي وجود داشته و در شهرهاي اطراف نظير رشت يا قزوين اقامتگاه‌هاي مناسبي موجود است.
 
gallery_201510251687275904274
 
gallery_201510252728229173636
 
gallery_20151025243177377716
 
 

 

تپه مارلیک و گنج دردسر ساز

 

تپه مارلیک یکی از 5 تپه باستانی است که در دره گوهررود در اطراف رودبار واقع شده‌اند دره‌ای خوش آب و هوا که برای سال‌ ها محل سکونت اجداد ثروتمند گیلانی ‌ها بوده. تپه ‌های زینب بیجار ، پیلاقلعه ، دوربیجار و جازم کول ، بقیه این تپه‌ ها هستند.
در پاییز سال ۱۳۴۰ش ، هیاتى به سرپرستى دکتر عزت‌ الله نگهبان جهت بررسى و تحقیق عازم منطقه رحمت‌ آباد رودبار شد . این حفارى که به مدت ۱۴ ماه از پاییز ۱۳۴۰ تا آخر پاییز ۱۳۴۱ ادامه داشت ، منجر به پیدا شدن ۵۳ آرامگاه به طور منظم و پراکنده در سطح تپه شد . این آرامگاه‌ ها عموما از سنگ و گل ساخته شده بودند .
در ساخت این آرامگاه ‌ها از تخته سنگ‌ هاى بزرگ طبیعى که در سطح تپه وجود داشته، استفاده ‌شده . در بعضى قسمت ‌ها هم از سنگ‌ هاى زرد رنگى استفاده شده که از ۱۵کیلومتر دور تر و از دره گوهررود به این محل انتقال یافته‌‌اند.
حفاری تپه مارلیک برای دکتر نگهبان و همکارهایش یک دردسر بزرگ بود . از درگیری‌ ها و بی‌مهری‌ های اهالی روستا که به تحریک قاچاقچی ‌ها انجام می ‌شد، تا تهمت ها و دردسر هایی که باعث و بانی‌ اش مقام ‌های دولتی بودند و به دادگاهی شدن دکتر و همکارهایش کشید ؛ دردسری بزرگ که به نتیجه ‌اش می ‌ارزید .
از این منطقه تعداد زیادی ظروف و اشیای سیمین و زرین به دست آمده که نشانگر ثروت فراوان ساکنان آن است . قدمت این آثار به حدود 3 هزار سال پیش یعنى اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول پیش از میلاد مسیح مى ‌رسد .
ماردی‌ ها اقوام ساکن مارلیک مردگان‌ شان را با لباس رسمى و تزئینات کامل روى تخته سنگ و به پهلو قرار مى ‌داده‌ اند . در این حالت زانو ها اندکى خمیده می ‌شدند . همراه مردگان ، ظروف تشریفات مذهبى ، مجسمه ‌ها ، زیور آلات ، اسلحه ، ابزار و ادوات ، ظروف و ادوات آشپزخانه ، مدل و نمونه ادوات مختلف و اسباب ‌بازى کودکان دفن مى ‌شد . این امر نمایانگر هویت و حرفه صاحب آرامگاه و عقاید مذهبى اقوام ساکن در محل بود.
به جز این اشیا ، آثار و ادوات جنگى از جنس مفرغ مانند : خنجر ، پیکان ، سر نیزه و نیز وسایل تزئینى مانند : گوش پاک ‌کن ، ناخن پاک ‌کن ، گوشواره ‌، دستبند ، گردنبند ، پیشانى ‌بند ، مو بند ، سنجاق سر و همچنین ادوات و وسایل مورد استفاده نظیر ظروف ، دوک نخ ریسی ، دیگ ، ملاقه ، سیخ کباب ، ظروف سفالین ، پیکرک‌ ها و مجسمه ‌هاى سفالین و فلزى در مارلیک یافت شده‌ اند . وسایل رزمى مانند : خنجر ، شمشیر ، سرنیزه ، سرگرز ، مچ بند ، بازوبند رزمی و تیردان مفرغى بیانگر جنگجو بودن این اقوام است.
یکی از کشفیات مهم این تپه ، 2 مهر استوانه ‌ای است که روی آنها به خط میخی نقش شده است . این مهر ها به باستان‌ شناسان برای تشخیص خط و تاریخ مارلیکی ‌ها بسیار کمک کرده است .
 
 
gallery_20151024609342257534

 

گنجینه نفیس مارلیک

 
در کرانه شرقی سفیدرود دره زیبایی به نام گوهر رود وجود دارد که به علل حاصلخیزی خاک ، ملایمت هوا و رطوبت و بارندگی کافی از بهترین نقاط این ناحیه به شمار می رود . در وسط دره ی گوهر رود ، رودخانه ای به همین نام جریان دارد که از شعبه های کوچک سفید رود است .
در دره گوهر رود تپه های کوچک و بزرگی به چشم می خورد که مربوط به دوره های باستانی است و تپه مارلیک یکی از مهم ترین آن هاست . این تپه در محلی به نام چراغعلی تپه ( مالک قدیمی آن ) شهرت دارد . تپه های باستای گوهر رود از جمله مارلیک بقایای یک تمدن باستانی فراموش شده ای را در دل خود مدفون کرده اند .
تپه مارلیک ، که گنجینه ای ارزنده از هنر و تمدن بشری را در طول قرن ها در خود پنهان کرده است در حقیقت تپه ای طبیعی و صخره ای است که از سنگ های سولفات آهن تشکیل شده و لایه های طبیعی و تحتانی آن چنان است که شکاف های بزرک درون تپه ایجاد کرده و همین حفره ها موجب شده تا حیواناتی چون موش و مار به فراوانی در آن لانه کنند . عده ای معتقدند که نام مارلیک به دلیل وفور مار در این تپه بر انجه اطلاق شده است و افسانه مار و گنج در این تپه مصداق واقعی پیدا کرده است .
اما برخی نیز مارلیک را یک واژه ی تاریخی می دانند که از دو جز ” مارد ” و ” لیک ” ترکیب شده و معنای قوم ” مارد ” را می دهد . اینان استدلال می کنند که این کلمه در اصل ” ماردلیک ” بوده و با حذف ” دال ” مارلیک شده است . مارد اشاره به آمارد هاست و ” لیک ” هم همان ” لک ” است به معنای قوم و طایفه و عشیره است که در واژه هایی نظیر اسکو + لک و گیل+ لک دیده می شود . اگر نظریه اخیر را قبول کنیم بی گمان باید گنجینه ی مارلیک را متعلق به قوم آمارد بدانیم . کاوش های مارلیک در سال های 41-1340 با همکاری دانشگاه تهران و اداره باستان شناسی انجام گرفت .
در ادامه کاوش ها وضعیت اصلی تپه که معرف آرامگاه و گورستان اقوام فراموش شده باستانی است آشکار شد .
احتمال می رود که این تپه ، آرامگاه خصوصی فرمانروایان و شاهزادگان محلی بوده است که در اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول پیش از میلاد در این منطقه حکومت می کرده و مردگان خود را بنا بر سنن و آیین های رایج آن دوره به همراه اشیاء و آثار قیمتی در این آرامگاه ها به خاک می سپرده اند .
زمانی که سه چهارم کاوش در تپه انجام شد در حدود 25 آرامگاه با اتاق آرامگاه کشف شد که در همه آنها اشیایی مانند ظروف مفرغی – ظرف های سفالین- دکمه های تزئینی- انواع سرگرز ، پیکان ، شمشیر ، خنجر ، مجسمه های برنزی و سفالی ،کلاه خود ، سرنیزه ،سوزن های طلاو مفرغ و … با نقوشی از انسان و گیاهان و حیوانات نظیر گاو کوهاندار ،گاو بالدار ، اسب شاخدار و اسباب بازی هایی برای کودکان دوک پشم ریسی و افزاری از این گونه بدست آمد که معرف فرهنگ و طرز زندگی این اقوام هستند .و نشان از اعتقاد به زندگی پس از مرگ دارد .
پارچه های بدست آمده از تپه های مارلیک نشانه ظهور و پیشرفت صنعت بافندگی در گیلان هزاران سال پیش است .
از جمله موارد جالب کشف کاشفان ، مهری است که روی آن خط میخی حک شده است و یا مهر دیگری که مجلس شکا ر را نشان می دهد . به گفته باستان شناسان قدمت آنها به بیش از سه هزار سال می رسد .
نمونه بی بدیل این کاوش ها جام مارلیک است که از زر ناب است و ارتفاع آن به 18 سانتی متر می رسد .
ارتفاع نقش برجسته های جام تا دو سانتی متر می رسد که نشان دهنده مهارت استاد کاری است که با ضربات چکش آن را آفریده است .
نقش وسط جام درخت زندگی است و در دو سوی درخت دو گاو بالدار دیده می شود که در حال بالا رفتن از درخت هستند . نمایش بدن حیوان به حالت نیم رخ و نمایش سر آنها از روبه رو ، از ویژگی های هنر ایرانی است و هویت ایرانی سازنده اش را نشان می دهد .
در کف جام گلی زیبا نقش شده است .در میان گل نقش خورشید دیده می شود که شعا ع های خود را به طور منظم پراکنده است .
برای اقوام مارلیک خورشید تا حد پرستش بسیار مهم بوده است و تا جایی که می توانسته اند نماد خورشید را به شکل ترنج های هندسی تزئینی در کف اکثر ظروف و جام های فلزی به تصویر کشیده اند . وقتی به نوع نقش و طرز ترسیم این ترنج ها توجه می کنیم در می یابیم خورشید در مرکز همه چیز است و همه موجودات از نور و حرارت جانبخش او زندگی می گیرند .
با اینکه انسان در هزاره ششم پیش از میلاد به فلزات دست پیدا کرده است اما از افتخارات مهم تمدن مارلیک صنایع فلزی و مخصوصا صنایع مفرغی است . در منطقه مارلیک به سبب وجود معادن سنگ فلز و منابع سوخت مانند چوب فراوان تولید مفرغ رونق زیادی یافته و کارگاه های صنایع مفرغی به وجود می آیند .
از نقاط اوج و شگفتی های دیگر صنعت مارلیک جامهای شیشه است که گفته می شود از اولین نمو نه های صنعت شیشه سازی بشر است .
و سرانجام این تمدن درخشان چه می شود ؟ برخی باستان شناسان معتقدند به دلیل شباهت فراوان آثار مکشوفه از سیلک در کنار شهر کاشان به خصوص آثار مفرغی ظروف و و ادوات و ابزار بسیار محتمل است که اقوام سلیک همان مارلیکی ها باشند که پس از حمله آشوریها به منطقه سیلک مهاجرت کرده اند و سپس به تدریج به ماد ها که از اقوام هند و ایرانی بودند پیوسته و در مراحل اولیه تکوین دولت ماد شرکت داشته و با دیگر گروه های مقتدر هند و ایرانی ، امپراطوری مقتدر ماد را در اوایل هزاره اول پیش از میلاد به وجود آورده باشند .
مجموعه آثار مارلیک در طبقه فوقانی موزه ملی ایران تهران نگاهداری می شود .
ابراهیم گلستان در سال 1342 فیلمی به نام تپه های مارلیک ساخت که برنده جایزه شیر سن مارکو جشنواره و نیز در سال 1343 شد که به ظاهر درباره ی کشفیات باستان شناسی در منطقه ی مارلیک است ، اما به واقع اثری در باره ی زندگی ، هنر ، دوام و آرزو برای فردایی بهتر است .
 
 
gallery_201510249778612386579
 
 
gallery_201510247973365548189
 
gallery_201510247165939259280
 
gallery_201510247486989467339
 

تپه مارلیک و گنج دردسر ساز

 

تپه مارلیک یکی از 5 تپه باستانی است که در دره گوهررود در اطراف رودبار واقع شده‌اند دره‌ای خوش آب و هوا که برای سال‌ ها محل سکونت اجداد ثروتمند گیلانی ‌ها بوده. تپه ‌های زینب بیجار ، پیلاقلعه ، دوربیجار و جازم کول ، بقیه این تپه‌ ها هستند.
در پاییز سال ۱۳۴۰ش ، هیاتى به سرپرستى دکتر عزت‌ الله نگهبان جهت بررسى و تحقیق عازم منطقه رحمت‌ آباد رودبار شد . این حفارى که به مدت ۱۴ ماه از پاییز ۱۳۴۰ تا آخر پاییز ۱۳۴۱ ادامه داشت ، منجر به پیدا شدن ۵۳ آرامگاه به طور منظم و پراکنده در سطح تپه شد . این آرامگاه‌ ها عموما از سنگ و گل ساخته شده بودند .
در ساخت این آرامگاه ‌ها از تخته سنگ‌ هاى بزرگ طبیعى که در سطح تپه وجود داشته، استفاده ‌شده . در بعضى قسمت ‌ها هم از سنگ‌ هاى زرد رنگى استفاده شده که از ۱۵کیلومتر دور تر و از دره گوهررود به این محل انتقال یافته‌‌اند.
حفاری تپه مارلیک برای دکتر نگهبان و همکارهایش یک دردسر بزرگ بود . از درگیری‌ ها و بی‌مهری‌ های اهالی روستا که به تحریک قاچاقچی ‌ها انجام می ‌شد، تا تهمت ها و دردسر هایی که باعث و بانی‌ اش مقام ‌های دولتی بودند و به دادگاهی شدن دکتر و همکارهایش کشید ؛ دردسری بزرگ که به نتیجه ‌اش می ‌ارزید .
از این منطقه تعداد زیادی ظروف و اشیای سیمین و زرین به دست آمده که نشانگر ثروت فراوان ساکنان آن است . قدمت این آثار به حدود 3 هزار سال پیش یعنى اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول پیش از میلاد مسیح مى ‌رسد .
ماردی‌ ها اقوام ساکن مارلیک مردگان‌ شان را با لباس رسمى و تزئینات کامل روى تخته سنگ و به پهلو قرار مى ‌داده‌ اند . در این حالت زانو ها اندکى خمیده می ‌شدند . همراه مردگان ، ظروف تشریفات مذهبى ، مجسمه ‌ها ، زیور آلات ، اسلحه ، ابزار و ادوات ، ظروف و ادوات آشپزخانه ، مدل و نمونه ادوات مختلف و اسباب ‌بازى کودکان دفن مى ‌شد . این امر نمایانگر هویت و حرفه صاحب آرامگاه و عقاید مذهبى اقوام ساکن در محل بود.
به جز این اشیا ، آثار و ادوات جنگى از جنس مفرغ مانند : خنجر ، پیکان ، سر نیزه و نیز وسایل تزئینى مانند : گوش پاک ‌کن ، ناخن پاک ‌کن ، گوشواره ‌، دستبند ، گردنبند ، پیشانى ‌بند ، مو بند ، سنجاق سر و همچنین ادوات و وسایل مورد استفاده نظیر ظروف ، دوک نخ ریسی ، دیگ ، ملاقه ، سیخ کباب ، ظروف سفالین ، پیکرک‌ ها و مجسمه ‌هاى سفالین و فلزى در مارلیک یافت شده‌ اند . وسایل رزمى مانند : خنجر ، شمشیر ، سرنیزه ، سرگرز ، مچ بند ، بازوبند رزمی و تیردان مفرغى بیانگر جنگجو بودن این اقوام است.
یکی از کشفیات مهم این تپه ، 2 مهر استوانه ‌ای است که روی آنها به خط میخی نقش شده است . این مهر ها به باستان‌ شناسان برای تشخیص خط و تاریخ مارلیکی ‌ها بسیار کمک کرده است .
 
 
gallery_20151024609342257534

 

گنجینه نفیس مارلیک

 
در کرانه شرقی سفیدرود دره زیبایی به نام گوهر رود وجود دارد که به علل حاصلخیزی خاک ، ملایمت هوا و رطوبت و بارندگی کافی از بهترین نقاط این ناحیه به شمار می رود . در وسط دره ی گوهر رود ، رودخانه ای به همین نام جریان دارد که از شعبه های کوچک سفید رود است .
در دره گوهر رود تپه های کوچک و بزرگی به چشم می خورد که مربوط به دوره های باستانی است و تپه مارلیک یکی از مهم ترین آن هاست . این تپه در محلی به نام چراغعلی تپه ( مالک قدیمی آن ) شهرت دارد . تپه های باستای گوهر رود از جمله مارلیک بقایای یک تمدن باستانی فراموش شده ای را در دل خود مدفون کرده اند .
تپه مارلیک ، که گنجینه ای ارزنده از هنر و تمدن بشری را در طول قرن ها در خود پنهان کرده است در حقیقت تپه ای طبیعی و صخره ای است که از سنگ های سولفات آهن تشکیل شده و لایه های طبیعی و تحتانی آن چنان است که شکاف های بزرک درون تپه ایجاد کرده و همین حفره ها موجب شده تا حیواناتی چون موش و مار به فراوانی در آن لانه کنند . عده ای معتقدند که نام مارلیک به دلیل وفور مار در این تپه بر انجه اطلاق شده است و افسانه مار و گنج در این تپه مصداق واقعی پیدا کرده است .
اما برخی نیز مارلیک را یک واژه ی تاریخی می دانند که از دو جز ” مارد ” و ” لیک ” ترکیب شده و معنای قوم ” مارد ” را می دهد . اینان استدلال می کنند که این کلمه در اصل ” ماردلیک ” بوده و با حذف ” دال ” مارلیک شده است . مارد اشاره به آمارد هاست و ” لیک ” هم همان ” لک ” است به معنای قوم و طایفه و عشیره است که در واژه هایی نظیر اسکو + لک و گیل+ لک دیده می شود . اگر نظریه اخیر را قبول کنیم بی گمان باید گنجینه ی مارلیک را متعلق به قوم آمارد بدانیم . کاوش های مارلیک در سال های 41-1340 با همکاری دانشگاه تهران و اداره باستان شناسی انجام گرفت .
در ادامه کاوش ها وضعیت اصلی تپه که معرف آرامگاه و گورستان اقوام فراموش شده باستانی است آشکار شد .
احتمال می رود که این تپه ، آرامگاه خصوصی فرمانروایان و شاهزادگان محلی بوده است که در اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول پیش از میلاد در این منطقه حکومت می کرده و مردگان خود را بنا بر سنن و آیین های رایج آن دوره به همراه اشیاء و آثار قیمتی در این آرامگاه ها به خاک می سپرده اند .
زمانی که سه چهارم کاوش در تپه انجام شد در حدود 25 آرامگاه با اتاق آرامگاه کشف شد که در همه آنها اشیایی مانند ظروف مفرغی – ظرف های سفالین- دکمه های تزئینی- انواع سرگرز ، پیکان ، شمشیر ، خنجر ، مجسمه های برنزی و سفالی ،کلاه خود ، سرنیزه ،سوزن های طلاو مفرغ و … با نقوشی از انسان و گیاهان و حیوانات نظیر گاو کوهاندار ،گاو بالدار ، اسب شاخدار و اسباب بازی هایی برای کودکان دوک پشم ریسی و افزاری از این گونه بدست آمد که معرف فرهنگ و طرز زندگی این اقوام هستند .و نشان از اعتقاد به زندگی پس از مرگ دارد .
پارچه های بدست آمده از تپه های مارلیک نشانه ظهور و پیشرفت صنعت بافندگی در گیلان هزاران سال پیش است .
از جمله موارد جالب کشف کاشفان ، مهری است که روی آن خط میخی حک شده است و یا مهر دیگری که مجلس شکا ر را نشان می دهد . به گفته باستان شناسان قدمت آنها به بیش از سه هزار سال می رسد .
نمونه بی بدیل این کاوش ها جام مارلیک است که از زر ناب است و ارتفاع آن به 18 سانتی متر می رسد .
ارتفاع نقش برجسته های جام تا دو سانتی متر می رسد که نشان دهنده مهارت استاد کاری است که با ضربات چکش آن را آفریده است .
نقش وسط جام درخت زندگی است و در دو سوی درخت دو گاو بالدار دیده می شود که در حال بالا رفتن از درخت هستند . نمایش بدن حیوان به حالت نیم رخ و نمایش سر آنها از روبه رو ، از ویژگی های هنر ایرانی است و هویت ایرانی سازنده اش را نشان می دهد .
در کف جام گلی زیبا نقش شده است .در میان گل نقش خورشید دیده می شود که شعا ع های خود را به طور منظم پراکنده است .
برای اقوام مارلیک خورشید تا حد پرستش بسیار مهم بوده است و تا جایی که می توانسته اند نماد خورشید را به شکل ترنج های هندسی تزئینی در کف اکثر ظروف و جام های فلزی به تصویر کشیده اند . وقتی به نوع نقش و طرز ترسیم این ترنج ها توجه می کنیم در می یابیم خورشید در مرکز همه چیز است و همه موجودات از نور و حرارت جانبخش او زندگی می گیرند .
با اینکه انسان در هزاره ششم پیش از میلاد به فلزات دست پیدا کرده است اما از افتخارات مهم تمدن مارلیک صنایع فلزی و مخصوصا صنایع مفرغی است . در منطقه مارلیک به سبب وجود معادن سنگ فلز و منابع سوخت مانند چوب فراوان تولید مفرغ رونق زیادی یافته و کارگاه های صنایع مفرغی به وجود می آیند .
از نقاط اوج و شگفتی های دیگر صنعت مارلیک جامهای شیشه است که گفته می شود از اولین نمو نه های صنعت شیشه سازی بشر است .
و سرانجام این تمدن درخشان چه می شود ؟ برخی باستان شناسان معتقدند به دلیل شباهت فراوان آثار مکشوفه از سیلک در کنار شهر کاشان به خصوص آثار مفرغی ظروف و و ادوات و ابزار بسیار محتمل است که اقوام سلیک همان مارلیکی ها باشند که پس از حمله آشوریها به منطقه سیلک مهاجرت کرده اند و سپس به تدریج به ماد ها که از اقوام هند و ایرانی بودند پیوسته و در مراحل اولیه تکوین دولت ماد شرکت داشته و با دیگر گروه های مقتدر هند و ایرانی ، امپراطوری مقتدر ماد را در اوایل هزاره اول پیش از میلاد به وجود آورده باشند .
مجموعه آثار مارلیک در طبقه فوقانی موزه ملی ایران تهران نگاهداری می شود .
ابراهیم گلستان در سال 1342 فیلمی به نام تپه های مارلیک ساخت که برنده جایزه شیر سن مارکو جشنواره و نیز در سال 1343 شد که به ظاهر درباره ی کشفیات باستان شناسی در منطقه ی مارلیک است ، اما به واقع اثری در باره ی زندگی ، هنر ، دوام و آرزو برای فردایی بهتر است .
 
 
gallery_201510249778612386579
 
 
gallery_201510247973365548189
 
gallery_201510247165939259280
 
gallery_201510247486989467339
 

 

سد منجیل را باید دید

 

سفیدرود دومین رود بلند ایران است. سفیدرود را در باستان رود آمارد می‌نامیدند.
در کتب قدیم سپید رود را با نام های گوناگون از جمله: سپیدرود، اسفیدرود، اسبیذروذ، سپیذروذ و سفیدرود خوانده‌اند.
رودخانه سفيد رود با طول 765 كيلومتر طولاني‌ترين و پر آب‌ترين رود استان گيلان است.
سر چشمه اصلي آن كوه چهل چشمه كردستان است كه بعدا” شعبه‌اي به نام گروس از كوه‌هاي پنجه‌علي و در شمال غربي همدان و شاخه‌هاي ديگري در ناحيه بيجار (گروس) به آن متصل شده و به سمت شمال جريان مي‌يابد. در ميانه رودهاي ديگري به نام قرانقوش‌چاي و ميانه‌چاي و هشترودچاي و آب‌هاي كوه سهند و همچنين بزقوش به آن مي پيوندند و بعد به سمت جنوب شرقي تغيير جهت مي‌دهند.
سپس زنجان رود كه از چمن سلطانيه سرچشمه مي گيرد و شعبات كوچك ديگر جاري شده از كوه هاي طارم به آن پيوسته و سر انجام به تنگه منجيل مي‌رسد. تا اين نقطه رودخانه مذكور با نام قزل‌اوزن (يا ” خوزوكويا” و يا رود سرخ)‌ ناميده مي شود. در اين محل شاخه ديگري به نام شاهرود كه از كوه هاي طالقان سرچشمه مي گيرد و طول تقريبي آن تا منجيل حدود 180 كيلومتر است به آن مي‌پيوندد اين شاخه تقريبا” يك چهارم آب رودخانه سفيدرود را تأمين مي كند.
از محل تلاقي رودخانه شاهرود و قزل‌اوزن به بعد رودخانه سفيد رود ناميده مي شود. در منطقه منجيل سد بزرگ سفيدرود بر روي اين رودخانه ساخته شده كه درياچه‌اي با وسعت 56 كيلومتر مربع در پشت آن پديد آمده، در ادامه مسير اين رودخانه با پيوستن آبراهه‌هايي كه اصلي ترين آنها عبارتند از آبرود، سياه رودبار، تويسن و آبراهه شلي به سفيدرود و پس از گذر از مزارع حاشيه رودخانه به طرف شمال‌شرقي و منطقه تجن جاري مي شود. در انتها شعبه اصلي اين رود از طريق صدها كانال و آبراه زراعي در منطقه حسن كياده به درياي خزر مي‌ريزد.
آب و هوا در منطقه ي رودبار مديترانه‌اي مي باشد يعني زمستان هاي معتدل و اندكي مرطوب و تابستان هاي گرم و خشك . اين رود درناحيه ي منجيل در مسير بادهاي دائمي دره سفيد قرار گرفته كه به بادهاي منجيل معروف است.
 

وضعيت رودخانه از نظر قايقراني:

 
با قايقراني د اين رودخانه علاوه بر تجربه هيجان گذر از امواج متلاطم، مي توان مناظري زيبا و بي‌نظير مختص به شمال كشور را تماشا كرد.
قسمت های خروشان (Rapid ها) رودخانه تقریبا” 500 متر بعد از سد سفیدرود شروع می‌شوند، كه‌ قایقرانان محلی روی هريك نامی خاص گذاشته‌اند. درجه قسمت‌های خروشان این رودخانه بین 2 تا 3 می‌باشد.
 

جاذبه ها:

 
این منطقه داراي جاذبه هاي فراوان طبيعي، تاريخي و فرهنگي است. چشم اندازهاي طبيعي شامل رودخانه سفيدرود، درياچه سد سفيدرود، درياچه سد تاريک، ييلاقات و جنگل هاي عمارلو، کوه درفک، دشت ها و برنج کاري ها، حيات وحش، گل ها و گياهان وحشي شامل درخت هرزويل، گل سوسن چلچراغ، پوشش گياهي، چشمه هاي آب معدني داماش، سنگ رود و کلشتر، چشمه آبگرم ماست خور و … است.
جاذبه هاي تاريخي و باستاني شامل تپه هاي باستاني مارليک، تپه گرد کول، تپه کلشي، پل خشتي لوشان و …. جاذبه هاي فرهنگي شامل فرهنگ مردم منطقه، آداب و رسوم، صنايع دستي، لباس محلي، گويش، زندگي کوچ نشيني مردم قسمتي از منطقه عمارلو و ساير جاذبه ها شامل دهکده ييلاقي بره سر، دهکده سالانسر در کنار و … مي باشد. در امتداد رودخانه سفيدرود باغ‌هاي انبوه زيتون قرار دارد كه با قایقرانی بر روی اين رودخانه در حالیکه وزش باد خنک و مطبوع گرمای تابستان را با خود می‌برد مي‌توان به تماشای دورنمای درختان هميشه سبز زیتون در ارتفاعات‌، صخره‌های بلند در کنار دشت‌های حاصلخیز و شاليزار هاي برنج نشست.
 

تنوع آبزيان :

 
بر اساس بررسي‌هاي انجام شده در طرح جامع شيلاتي طي سال‌هاي 1373 و 1374 در ناحيه دهانه رودخانه سفيدرود تا سد سفيدرود و سر شاخه هاي قزل‌اوزن و شاهرود، 45 گونه و زيرگونه ماهي متعلق به 36 جنس و 17 خانواده شناسايي شده كه در بين ماهي هاي مهاجر عمده‌ترین آنها عبارتند از: اوزون برون، تاس ماهی، ماهی سفید، کپور معمولی، سس ماهی، لای ماهی، اسبله، سفید کولی، شاه کولی، سیاه کولی و البته ماهي هاي خانواده كپور بيشترين فراواني را به خود اختصاص داده‌اند.
رودخانه سفيدرود از لحاظ مهاجرت و زاد و ولد آبزيان بخصوص گونه هاي ماهيان خاوياري و گونه هاي ماهيان استخواني از رودخانه هاي منحصربه فرد در حوزه جنوبي درياي خزر مي باشد.
 

مشكلات زيست محيطي:

 
تخليه پساب هاي كارخانه هاي صنعتي، فاضلاب هاي خانگي، زباله هاي شهري و روستايي، سموم شيميايي كشاورزي، نيترات ها و فسفات‌ها، انواع حشره‌كش‌ها و زباله‌هاي كشتارگاه‌ها باعث شده تا اكوسيستم طبيعي سفيدرود كه يكي از مهمترين حوزه هاي آبخيز ايران به شمار مي رود دچار تغييرات زيادي شده كه علاوه بر خطر نابودي كامل رودخانه و گونه‌هاي متنوع آبزيان موجود در آن، اقتصاد و معيشت هزاران انسان را كه در حاشيه رودخانه زندگي مي كنند را نيز به خطر بياندازد.
انتقال اين آلودگي‌ها به درياي خزر سبب بروز پديده‌هاي زيست محيطي مانند كشند قرمز و توده هاي وسيع فيتو پلانكتوني شده است.
متاسفانه بي توجهي به اين اكوسيستم بي نظير باعث نابودي بخش عظيمي از سفيدرود شده به طوري كه هم اكنون سفيدرود از يك اكوسيستم فعال به اكوسيستم غير فعال تبديل شده است.
 

ويژگي‌هاي فرهنگي:

 
گوناگوني و تنوع فرهنگي و همچنين تنوع قومي و گويشي در سرزمين گيلان با وجودي كه از نظر جغرافيايي يكي از استانهاي كوچك ايران به شمار مي‌رود بيش از هر جاي ديگر ايران ديده مي‌شود.
گيلك‌ها، گالش‌ها، تات‌ها، تالش‌ها، كردها و ترك‌ها اجتماع گيلان را تشكيل مي‌دهند .
هر يك از اين اقوام موسيقي فولكلور بسيار غني، آيين‌ها و باورها و گويش مختص به خود دارند كه آشنايي با آنها از لطف خاصي برخوردار است.
 

راه هاي دسترسي:

 
این رودخانه به موازات جاده قزوین-رشت پس از سد سفیدرود تا روستای گنجه در نزدیکی شهرستان رستم آباد جریان دارد. در ضمن دسترسی محلی منجیل-رودبار نیز موازی رودخانه است.
 

امكانات اقامتي:

 
در شهرهاي منجيل و رودبار امكان اقامت در مهمانخانه و محل هاي پيش‌بيني شده كمپينگ با دسترسي به سرويس بهداشتي وجود داشته و در شهرهاي اطراف نظير رشت يا قزوين اقامتگاه‌هاي مناسبي موجود است.
 
gallery_201510251687275904274
 
gallery_201510252728229173636
 
gallery_20151025243177377716